توسل صحابه به رسول الله
بیهقی در دلائل النبوه روایت کرده که در زمان خلافت عمر در مدینه قحطی شد. مردی نزد قبر پیامبر (ص) آمد صدا زد یا رسول الله استسق الله لامتک فانهم قد هلکوا ؛ ای رسول خدا برای امت خود از خدا طلب باران کن که هلاک شدند. شب پیامبر را در خواب دید که فرمود شما بزودی سیراب می شوید (یعنی باران خواهد آمد) برو به عمر سلام برسان و خبر را به او هم بگو. آن مرد جریان را به حضرت عمر نقل کرد. حضرت عمر خوشحال شد و گفت خدایا مردم به من پناه نیاوردند مگر اینکه من عاجز شدم
این روایت را ابن کثیر در البدایه و النهایه ج۵ صفحه ۱۴۰ ذیل حوادث سال هیجده نقل کرده و گفته اسنادش صحیح است
ابن حجر عسقلانی در فتح الباری ج۲ باب الاستسقاء هم گفته سندش صحیح است
ابن کثیر بنقل از سیف بن عمر آورده که اسم آن شخص که نزد قبر پیامبر اکرم رفته به آن حضرت متوسل شد، بلال بن حارث مازنی بوده است.