ازدواج سادات و هزاره
یکی از دغدغه ها وسئوالات برادران هزاره که همواره می پرسند و در این وبلاگ بارها در بخش نظرات پرسیده شده ، ازدواج سادات با هزاره بویژه دختر دادن به هزاره ها است. می پرسند از نظر شما آیا ازدواج دختران سادات با هزاره از نظر شما جایز است یا خیر؟
اینجانب در جواب این سئوال ، دو پاسخ دارم :
1. از نظر دینی و اسلامی
2. از نظر مصالح قومی و هویتی
از نظر دینی ، از نظر اینجانب ازدواج سادات با هزاره چه زن گرفتن و چه زن دادن با رعایت شرایط ازدواج همچون هم کفو بودن و رضایت طرفین ، هیچ مشکلی ندارد.
اما از دیدگاه مصالح قومی ، اگر به قضیه نگاه کنیم ، اینجانب معتقدم سادات به جهت حفظ هویت سادات ، نباید از مردم هزاره ، دختر بگیرند. اینجانب در مقابل معتقدم سادات اگر بصورت موردی به برادران هزاره دختر بدهند ، اشکال ندارد اما به هیچوجه نباید از آن ها زن بگیرند. این مخالف آن چیزی است که متاسفانه در مناطق ما رایج است که از مردم هزاره زیاد زن می گیرند اما به آن ها کمتر دختر می دهند. اینکه گفتم بصورت موردی ، به این دلیل است که اگر قرار باشد بصورت گسترده به هزاره ها دختر بدهند ، خود سادات با مشکل مواجه می شوند. حفظ هویت ساداتی اهمیت زیادی دارد. آن عده از سادات که از هردو طرف تعصب داشته اند مانند سادات بلخ و بهسود که نه به هزاره ها و تاجیک ها و غیره ، نه دختر می داده و نه می گرفته اند ، اصالت نژادی و هویت شان کاملا محفوظ است در صورتی که سادات غزنی و مانند آن که این نکته را رعایت نکرده اند ، امروز از نظر قیافه چندان تفاوتی با برادران هزاره ندارند. آگر قرار باشد که سادات از هزاره دختر بگیرند و در این جهت تعصب نداشته باشند ، همان بهتر که هیچ مرزی نباشد و همانطوری که از هزاره ها زن می گیرند ، به آن ها زن بدهند.
نکته دیگری که شایان تذکر است ، آن است که در این بعدی ها برخی از برادران هزاره بیش از حد روی این مسأله حساس شده اند. برخی از افراد مغرض نیز از این قضیه سوء استفاده می کنند تا به اختلافات دامن بزنند. در صورتی که نظیر این مسائل در میان خود هزاره ها نیز وجود دارد. مثلا یک هزاره اهل جاغوری ، به یک هزاره اهل دایزنگی دختر نمی دهد و قس علیهذا ؛ اما هیچکس به این اعتراض نمی کند که چرا ؟ اما وقتی یک سید به یک هزاره به هزار و یک دلیل دختر نداد ، "داد و فریاد برارند که مسلمانی نیست" . این در حالی است که در رابطه با ازدواج دختر سید با هزاره ، مسأله کفویت هم در بیشتر موارد وجود ندارد. به هر صورت چه بخواهی چه نخواهی برادران هزاره از نظر قیافه با سادات تمایزاتی دارند و این رغبت دختران سادات را نسبت به آن ها کمتر می کند. به زور هم که شرع اجازه نمی دهد دختری را به عقد کسی درآورد. به همین دلیل است که در مناطقی که سادات با هزاره ها از نظر قیافه تفاوت ندارند ، یا تفاوت کمتری دارند ، سادات به هزاره ها دختر داده و می دهند و ازدواج هزاره ها با دختران سادات به وفور مشاهده می شود ؛ اما برخی از افراد در میان هزاره ها توقع دارند که بصرف خواستگاری یک هزاره از دختر یک سید ، وی بدون ملاحظات دیگر بلافاصله به او باید جواب مثبت دهد و گرنه...
مثلا یکی از افرادی که در این بعدی ها تبلیغات سوءی علیه سادات به راه انداخته بود ، از خواهر یک سید معروف خواستگاری کرده بود. وقتی او با جواب منفی مواجه می شود ، تبلیغاتی به راه می اندازد که : من چون هزاره بودم ، به من جواب رد داد. در حالی که وی از طرف چند نفر هزاره نیز (آنگونه که شنیده ام) جواب رد شنیده بوده است. ولی همان دختر سید ، به یک خواستگار هزاره داده شده است.
این افراد نمی دانند یا اگر می دانند خود شان را به نادانی می زنند که سادات حتی به خواستگاران سید نیز ، به محض خواستگاری جواب مثبت نمی دهند چنانکه خود هزاره ها هم اینگونه هستند و بمحض خواستگاری یک هزاره از دختر شان حتی اگر همکفو هم باشند ، جواب مثبت نمی دهند و در این باره ملاحظات زیادی دارند که خود خوانواده ها می دانند.
اما بر اثر جهل و نادانی و همچنین ضعف فرهنگی در افغانستان ، متاسفانه گاه تعابیری از طرفین علیه همدیگر مورد استفاده قرار می گیرد که این هم خلاف شرع و اخلاق اسلامی و انسانی است و هم بهانه دست فتنه انگیزان و مغرضان می دهد که آتش خانگی را این بار از نوع دیگر در میان شیعیان شعله ور کنند.
خداوند انشاء الله همه را به راه راست هدایت بفرماید